NTENT="IR" />
کلارآباد دات کام |
روایت آغازین دیدار ما بود. روایت احسان از خانه امروز پدر در تهران که حالا تبدیل به موزه شده است:
«خانه کمی تغییر کرده. البته وسایل همان وسایل است. این خانه در فاصله سال های 50 تا 54 بوده که دو سالش هم دکتر زندان بودند ولی ما اینجا بودیم، از مشهد که آمدیم. دکتر در جشن های 2500 ساله، سال 50 از دانشگاه مشهد اخراج شد و به تهران آمد و در خانه ای نزدیک حسینیه ارشاد بود و زمانی که ما تصمیم گرفتیم بیاییم سال 52 بود. ایشان در تهران مخفی بودند. ریختند در منزل ما در مشهد و دکتر را گرفتند و برادر خانم ایشان را در تهران گرفتند که دکتر برود و خودش را تحویل بدهد. در همان زمانی بود که ما در حال اسباب کشی به طرف تهران بودیم. خلاصه ما در سال 51-52 به تهران آمدیم و ایشان هم چند ماهی مخفی بودند و بعد خودشان را به کمیته ضد خرابکاری ساواک معرفی کردند. ما خانه مشهد را فروختیم و اینجا را خریدیم و در حال اسباب کشی بودیم. ایشان آمد و یک شب اینجا خوابید و بعد رفت و خودش را معرفی کرد و یک سال و نیم هم زندان بود. اقامت پدر خیلی در اینجا ممتد نبود. بعد از انقلاب مادرم اینجا بودند تا زمانی که موزه شد. خانه را به شهرداری فروختند و به جایش آپارتمان هایی که قبلا قرار بود ساخته شوند را گرفتنند و اینجا خانه موزه شد. اول قرار بود این خانه و خانه پشت اش موزه شود که الان آنجا خانه دانشجویی شده. آنجا قبلا مال آمریکایی ها بود و بعد دولت گرفته بود و در زمان شهرداری های اول قرار شد که یک مجموعه فرهنگی شود، کتابخانه و همچنین خانه موزه هم کنارش باشد. بعد آنجا را جدا کردند و شهرداری های مختلف می آمدند با سیاست های مختلف که زمان آقای احمدی نژاد، آقای مشایی رئیس سازمان فرهنگی بود بیشتر به این پرداختند که ضد زلزله شود و بیشتر در دست تعمیر بود. در زمان آقای قالیباف تمام شد و افتتاح شد.
منظورم این است که هر اکیپی می آمد اینجا یک تغییر شکلی می یافت و هر مسئولی که می آمد همینطور. در حالی که اینجا براساس یک اصول علمی قرار شده بود جوری نمایش داده شود که کسانی که می آیند از آغاز و خانه را دور می زنند، دستشان بیاید که زندگی ایشان چگونه بوده و شناختی پیدا کنند. ولی بعد چون آن حالت خانه موزه ای به هم ریخت تا الان که هنوز آنچه را که باید شناخته و مطرح نشده است. البته اخیرا این مسئول جدیدی که آمده برنامه های تازه ای دارد که اینجا را از حالت سوت و کوری در بیاورد. هنوز که اتفاقی نیفتاده ....»
[ دوشنبه 90/3/30 ] [ 11:23 صبح ] [ م.ص ]
[ نظر ]
|
|